به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آذرباخیش با گذشت بیش از ۳ ماه از پیدایش ویروس منحوس کرونا در جهان، شیوع این بیماری در کشورمان و شهرستان خوی امری طبیعی و اجتناب ناپذیر بود ، اما سئوالی که شاید بسیاری از مردم در ذهن خود می پرورانند و جوابی در خور توجه و و قابل قبول هم نمی یابد این است که : چرا با وجود محدودیتهای اجباری در شهرستانها و اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی و بسیاری از محدویتهای دیگر، آمار مبتلایان بالاست و همچنان این شهرستانها در وضعیت قرمز قرار دارند.
استان اذربایجان غربی با کسب رتبه دوم غربالگری بیماران در صدر لیست مبارزه با این ویروس در کشور ایران ، در صدر بیشترین آمار ثبت شده و فوت شده این بیماری بعد از استانهای قم ,تهران ,گیلان و استان سیستان و بلوپستان قرار دارد و هر روز هم باید منتظر افزایش این بیماری از طریق رسانه ملی باشیم.
آنچه در این میان قابل توجه است عدم رغبت مسئولان متولی شهرستان خوی نسبت به افزایش و آمار بیمارن و جای بسی تامل و تفکر را دارد که چرا نتیجه این همه محدویت ها مطلوب نبوده و شاید هم در مقابله با گسترش شیوع این ویروس کم کاری شده و نیاز به طرح های جدید و محدودیتهای اجباری دیگر باشیم
دانشکده علوم پزشکی شهرستان خوی نیز طبیعتا متولی اصلی بیماری کرونا در درمان و پیشگیری در خط مقدم این بیماری قرار دارد و نکته بحث برانگیز و جنجالی ؛ عدم پاسخ گویی مناسب برای خبرنگاران و جلوگیری از هرگونه مصاحبه با اصحاب رسانه خوی سئوالی چند وجی بحساب می آید که فرار از رسانه ها برای چیست؟
چرا طرح فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه خانگی توسط بسیاری از مردم رعایت نمی شود؟!
این همه تبلیغات و این همه هشدار چرا نتیجه بخش نبوده است؟! آیا نتیجه بخش نبودن هشدارها و تبلیغات نیاز به بررسی دوباره آنها ندارد؟!
برای اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه خانگی آیا وضعیت خانوادگی و معیشتی مردم لحاظ شده است؟! برای رفع مشکلات معیشتی افرادی که به درآمد روزانه خود محتاجند مثل دستفروشان و کارگران ساختمانی تا حتی مغازه داران و … فکری شده است؟!
برای در خانه ماندن مردم برنامه ریزی شده است که حوصله افراد با سنین متفاوت در خانه سر نرود و به مشغول باشند و خود را مثل زندانی احساس نکنند و … مثل اجرای مسابقات دینی و فرهنگی و هنری و یا …
آیا عواقب ابتلا به بیماری و خطر بیمار کردن عزیزان خود مثل فرزندان و پدر و مادر وخ واهر و برادر و … برای مردم بخوبی و نه دستوری کاملا تبیین شده است؟!
مدیریت بحران فقط این نیست که عواقب یک بحران اجتماعی مثل زلزله یا بیماری فراگیر را با کمک ها و اقدامات حمایتی کمتر کنیم بلکه به مردم آگاهی لازم را بدهیم که دچار بحران نشوند و خود را از عواقب آن مصون بدارند. در این مورد صریح بگوییم که کوتاهی های بسیاری انجام شده است.
وقتی مسوولان، رسانه ها و خبرنگاران و افراد شاخص و مورد وثوق مردم همچون ریش سفیدان محلات و مساجد و جوانان و ورزشکاران و روحانیون و روسای هیات های حسینی و پایگاه های بسیج و چهره های شاخص و مورد احترام صنوف مختلف مثل بازاریان و صنعت گران و معتمدان روستایی و … بکار نمی گیرند و از آنها برای آگاه سازی و هشدار دادن به مردم استفاده نمی کنند و بدون توجه به فرهنگ و باورهای مردم فقط به تکرار هشدارهای شهرهای دیگر می پردازند، نتیجه این می شود که مردم نیز چندان مساله را جدی نمی گیرند! درست است که مساجد تعطیل هستند، اما بلندگوهای مساجد در مناطق و محلات مختلف شهر که تعطیل نیستند؟!
وقتی در برخی از ادارات و بانکها برای فاصله گذاری اباب رجوع هیچ اقدامی نمی شود جز اینکه آنها را در محوطه و یا مقابل بانک و اداره و در پیاده رو سرگردان نمایند و وقتی نمی دانیم که کودکان برای در خانه ماندن نیاز به بازی در محیط خانه دارند و جوانان تفریحات و ورزش و مطالعه می خواهند و پدران و مادران به فکر تامین معیشت هستند و در کنارش آنها هم نیاز های فکری و غیره دارند و ما هیچ کدامش را تامین نکرده ایم و یا برنامه مشخصی ارایه نکرده ایم که خودشان درخانه این نیازها را برطرف کنند. نه قرنطینه خانگی در کار خواهد بود و نه فاصله گذاری اجتماعی رعایت خواهد شد.
بیش از اینکه مردم را در عدم رعایت فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه خانگی مقصر بدانیم. قدری بیندیشیم که ما در حوزه مسوولیت خود برای آگاه سازی مردم و فراهم کردن اسباب لازم فاصله گذاری و قرنطینه خانگی چه اقداماتی انجام داده ایم و چه نتیجه ای حاصل شده است؟! اگر نتیجه نگرفته ایم، اقدامات خود را اصلاح کنیم.
انتهای پیام/