با افتخار باید گفت؛ خوی یکی از کانونهای اصلی انقلاب اسلامی در استان آذربایجان غربی بود که آغاز نهضت در این شهر از سال ۱۳۴۲ بوده است. یادمان باشد که تظاهرات مردم خوی قبل از همه شهرستانهای استان آغاز شد و مساجد شیخ – حاجیبابا – آستانه علی و همچنین شعبان از مراکز عمده تجمع انقلابیون بودند و ۱۶ شهید سرفراز تقدیمی مردم خوی بود برای پیروزی نهضت اسلامی که سرآمدشان شهید قهرمان ملی اسماعیل سلامت بخش بود.
مدارس شهر خوی بهعنوان محل تحصیل و تربیت نوجوانان شهر، بسیار موردتوجه انقلابیون بود. بهطوری که بسیاری از انقلابیون که شغلشان معلمی بود در کلاسها به بحث در مورد انقلاب و مسائل روز میپرداختند تا نسل بعدی شهر را با عقاید انقلابی آشنا کنند. بسیاری از جوانان انقلابی که در تظاهرات سال ۱۳۵۷ شرکت داشتند و یا بعد از انقلاب در جبهه و دیگر تحولات انقلابی به نقشآفرینی پرداختند از کسانی بودند که در مدارسِ متأثر از عقاید این انقلابیون رشدیافته بودند.
به همان ابتدا برگردیم یکی از اولین عوامل انتقال عقاید انقلابی به شهر خوی، جابهجایی و انتقال آقای ناصحی از تهران به خوی بود. وی که علاقهمند به امام و تشکیل حکومت اسلامی بود در شهر خوی بیکار ننشسته و با همکاری شهید کوچری – که بعداً در جریانهای مربوط به «قطور» به شهادت رسید – اقدام به تشکیل جلساتی برای تبلیغ و گسترش افکار انقلابی در شهر خوی کردند.
جلسات مخفیانهای که از سال ۱۳۴۶ در شهر خوی برگزار شد، باگذشت زمان و تبلیغ عقاید امام توسط نیروهای انقلابی، روزبهروز گستردهتر میشد. افراد دیگری مانند غضنفری، صادق قدکچی، صالحیان، حقیر مددی، محمد اژدری، حدیدی، ابراهیم شاد رخ، وفایی، شهیدان محمد فتحعلی زاده، رحیم غروبی و علی حاج حسینلو نیز جزء این گروه شدند. غضنفری در مورد چگونگی واردشدن به اینگونه فعالیتها میگوید: من سال ۱۳۴۸ از طریق شهید کوچری با کشفالاسرار آشنا شدم. نظریه ولایتفقیه در آن زمان بین دانشجویان و اقلیت روشنفکران مطرح بود. شهید کوچری از طریق کتابفروشی افشار در ارومیه مطالب مختلف را به خوی میآورد.
طبق نوشتهها و خاطرات مردم شهرستان خوی در اوایل بهمن ۱۳۵۶ چند نفر از دانشآموزان دبیرستان دخترانه ایراندخت خوی که در محوطه دبیرستان و کلاس درس باحجاب اسلامی حاضر میشدند از دبیر تجربی خود خواستند درباره مسائل دینی با آنان صحبت کند. اما دانشآموزانی که چنین تقاضایی از معلم کردند طولی نگذشت توسط ساواک شناسایی و دستگیر شدند.
این حرکتها ادامه یافت و این بار نوبت به پخش اعلامیه رسیده بود ساواک اطلاعاتی مبنی بر احتمال تکثیر عکسهایی از امام خمینی در خوی دریافت کرده بود، شهربانی خوی وارد عمل شده و چند نفر را که قصد تکثیر عکسهای امام را داشتند دستگیر و تحویل دادسرای این شهرستان داد.
لازم به ذکر است که مردم انقلابی شهرستان خوی نیز به برگزاری قیام در چهلم شهدای دیگر شهرها پایبند بود و با فرارسیدن چهلمین روز شهدای قیام ۲۹ بهمن تبریز، بیشتر مغازههای بازار و خیابانهای خوی در روز دهم فروردین ۱۳۵۷ بسته شد و مراسم یادبودی در یکی از مساجد این شهر برگزار گردید که با آرامش به پایان رسید. همچنین روز نوزدهم اردیبهشت به مناسبت چهلمین روز شهدای یزد، جهرم و اهواز، مجلس یادبودی در خوی برگزار شد.
چند ماهی از بیداری مردم خوی و حرکات انقلابی میگذشت در یک روز تابستانی به تاریخ دقیق در روز سوم شهریور، ساواک چهار نفر را در خوی به اتهام اهانت به شاه و تحریک مردم دستگیر کرد. روز بعد در مسجد حاجبابا، از مساجد فعال خوی، هنگام سخنرانی یک روحانی، شخص ناشناسی شعارهایی به طرفداری از امام خمینی سر داد که به دستگیری دو نفر به اتهام پخش اعلامیه منجر شد.
این بار حرکتهای انقلابی سریعتر داشت جان میگرفت روز سیزدهم شهریور، عید فطر، مردم پس از برگزاری نماز عید دست به راهپیمایی زدند. پشتسرهم همکاریها و پشتیبانی مردم از هم بیشتر میشد مجدد در پی اعلام تعطیل عمومی روز شانزدهم شهریور، نیمی از مغازههای خوی تعطیل شد و بعد روز بیستم شهریور و نهم مهر نیز بازار و مغازههای خوی بسته شد.
آبان فرارسید و موج انقلابی بهشدت در فضای کشور حاکم بود آبان خاطرهانگیز حماسی مردم ایران شروع شده بود همه یکصدا شده بودند شهرستان خوی نیز از این موج استثنا نبود صبح روز اول آبان عدهای از دانشآموزان پس از خروج از مدرسه دست به راهپیمایی زدند. عصر این روز صدها نفر از دانشآموزان تظاهرات کردند و مأموران نیز با استفاده از ماشینهای آبپاش تظاهرکنندگان را متفرق کردند.
به نوشته مطبوعات، در روز دوم آبان باز هم حماسه دانشآموزان ادامه یافت و این بار دههزار نفر از مردم خوی با دردستداشتن عکسهایی از امام خمینی راهپیمایی کردند. عصر این روز هم دویست نفر از طرفداران شاه تظاهرات کردند.
روز دوازدهم آبان یکی از روحانیان فعال خوی در سخنانی حکومت شاه را به حکومت فرعون و نمرود تشبیه کرد و مردم را به برگزاری تظاهرات در روز بعد دعوت کرد؛ روز بعد بیست هزار نفر از مردم خوی که در پیشاپیش آنان روحانیان حرکت میکردند راهپیمایی کردند. در پایان این راهپیمایی عدهای از فرهنگیان خوی برای پیوستن به فرهنگیان متحصن ارومیه به آن شهر سفر کردند.
مراکز آموزشی شهرستان خوی نیز در اواخر آبان برای کنترل خیزشهای انقلابی دانشآموزان مانند بسیاری از شهرهای آذربایجان غربی، همچنان تعطیل بود.
روز سوم آذر سخنران مسجد حاجبابای خوی از ظلم و ستم حکومت پهلوی انتقاد کرد و در پایان سخنانش برای سلامتی امام خمینی دعا کرد. دو روز بعد بازار و مغازههای خوی، مانند بسیاری از شهرهای دیگر آذربایجان غربی، تعطیل شد؛ در این روز یکی از معلمان در مسجد حاجبابا از عدم وجود آزادی در کشور و ضعف اقتصادی انتقاد کرد. در پایان این مراسم نیز دو اعلامیه از امام خمینی و آیتاللهالعظمی گلپایگانی توزیع شد. تعطیلی بازارروز بعد نیز ادامه داشت.
روز دهم آذر حجتالاسلام سید جعفر مرقاتی در مسجد شیخ ضمن اشاره به شکستن شیشههای مسجد بهمنظور اجازه ندادن برای برگزاری مراسم عزای حسنی از طرف رژیم شاه گفت: امسال از ما خواستهاند برای عزاداری ماه محرم تعهد بدهیم؛ اما ما حاضر به انجام این کار نیستیم. روز بعد سخنان مشابهی توسط روحانی دیگری در مسجد حاجبابا ایراد شد.
اوایل آذر ۱۳۵۷ افراد ناشناس یکی از روحانیان خوی را ربودند و در خارج شهر به او اهانت کردند و وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این حادثه انعکاس زیادی بین مردم داشت و در اعلامیه آیات عظام قم در روز شانزدهم آذر به آن اشاره شد. آیتالله شریعتمداری نیز در تماسی با وزیر دادگستری خواستار رسیدگی به این حادثه شد.
مسجد شیخ، حاجبابا، شعبان و آستانه علی به مرکز حرکتهای انقلابی مردم تبدیل شده بودند و روحانیون مبارز در آن مساجد مردم را هدایت میکردند. روز هفدهم آذر باز هم یک روحانی در مسجد حاجبابا از حکومت پهلوی و شخص شاه انتقاد کرد؛ روز بعد، در چهار جلسه سخنرانی در خوی، سخنان انقلابی و ضد حکومت پهلوی ایراد شد.
در روز تاسوعا، ۱۹ آذر ۱۳۵۷، مردم خوی راهپیمایی کردند؛ در این راهپیمایی یکی از روحانیان در سخنانی گفت: ما این ستمگر که خود را رهبر ایران میداند نمیخواهیم؛ رهبر ما حضرت آیتالله موسوی خمینی است.
در برخوردهایی که بین طرفداران و مخالفان شاه در روز بیست و دوم آذر در خوی روی داد، هشت نفر مجروح شدند؛ در این روز شیشههای ساختمان حزب رستاخیز، اداره اوقاف و چند بانک شکسته شد. عدهای از مردم قصد داشتند مجسمه شاه در میدان مجسمه را پایین بکشند که با دخالت مأموران موفق به این کار نشدند.
روز سیزدهم دی عدهای از جوانان خوی به ادارات پیکار با بیسوادی، تربیتبدنی و شورای داوری رفتند و عکسهای شاه را پایین آوردند.
در تظاهراتی که روز هجدهم سال ۱۳۵۷ با حضور پنج هزار نفر در خوی برگزار شد، مردم شعارهایی علیه دولت بختیار سر دادند و در میدان یادبود اجتماع کردند. سخنران این مراسم به شاه حمله کرد و ارتش را برادر مردم خواند.
به مناسبت اربعین و با دعوت امام خمینی به انجام راهپیمایی، روز بیست و نهم دی ۲۵ هزار نفر از مردم خوی راهپیمایی کردند. این راهپیمایی به خشونت کشیده شد و راهپیمایان ساختمان تأمین اجتماعی و فرمانداری را به آتش کشیدند. عصر این روز گروههای طرفدار شاه به مردم حمله کردند که با دخالت مأموران، این غائله خاتمه یافت. در این روز همچنین سه نفر که یکیشان روحانیای به نام میرزا مسعود خضرلو بود در مسیر یکی از روستاهای اطراف خوی ربوده و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند؛ در این حادثه میرزا مسعود خضرلو به شهادت رسید.
پس از انتصاب مهندس بازرگان به نخستوزیری دولت موقت از سوی امام خمینی، تظاهراتی به حمایت از او، روز هفدهم بهمن ۱۳۵۷ در خوی برگزار شد.
در ۲۰ بهمن سال ۱۳۵۷ مردم خوی در اعتراض به رژیم شاهنشاهی به خیابانها آمده و در این راه ۱۶ شهید تقدیم کردند و این اعتراضها و راهپیماییها تا ۲۲ بهمن سال ۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی در این شهرستان ادامه یافت و پیروزی انقلاب در خوی جشن گرفته شد.
انتهای خبر/