مطمئنا شما نیز جزو آن دسته از آدم هایی بوده اید که در لا به لا ی صفحه نیازمندی های روزنامه دنبال یک شغل خوب گشته اید و با انبوهی از جوانان متقاضی کار مواجه شده اید که در حال پرکردن فرم بوده اند و و با مراجعه به کارگاهها و یا کارخانه های شهر خوی گاهی در نوشتن حقوق پیشنهادی دچار شک و تردید شده اید و همیشه منتظر زنگ تلفنی بوده اید که نتیجه را به شما اعلا م کند و بعد از مصاحبه های متعددی بود که تازه متوجه شده اید که معیارهای دیگری جز تخصص در به دست آوردن شغل مدنظر بوده است

آری بیکاری بیشتر تداعی‌کننده جوانانی است که جویای کار هستند و این موضوع به‌عنوان یک مساله دشوار اقتصادی در شرایطی مطرح می‌شود که تعداد زیادی از افراد واقع در سن کار نتوانند برای مدت معینی، شغلی به‌دست آورند. ‌

از آنجایی که جوانان به‌عنوان نیروی سازنده جامعه شناخته می‌شوند لذا یافتن ریشه این معضل و حل آن از ملزومات شمرده می‌شود. بیشتر ریشه و منبع این مساله در بطن نهادهای اجتماعی و اقتصادی یافت می‌شود که بر اثر کارکرد نامناسب آنها، شرایط رنج‌آوری به اکثریت افراد و گروه‌های اجتماعی تحمیل می‌گردد. ‌

طبق آمارهای رسمی‌ و غیررسمی، میزان بیکاری در کشور ما به‌حدی است که از میانگین جهانی بسیار بالا‌تر بوده و از معضلا‌ت کشور به‌شمار می‌رود. هر چند دامنه بیکاری، همه اقشار اجتماعی را دربرمی‌گیرد، اما بیکاری فارغالتحصیلا‌ن – در سطوح کارشناسی، کارشناسی‌ارشد و تا حدودی در مقطع دکترا برای بعضی رشته‌های تحصیلی – یکی از مسائل حاد جامعه امروز ما را تشکیل می‌شود.

با توجه به تبعات و پیامدهایی که بیکاری داشته و با توجه به افزایش روزافزون جمعیت در سن فعالیت، می‌توان دریافت که چنانچه روند ایجاد فرصت‌های شغلی همچون دهه‌های گذشته باشد، در ۱۰ سال آینده نرخ بیکاری در کشور به بیش از ۲۵درصد خواهد رسید.

آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان می دهدنرخ بیکاری  ۱۲٫۴ درصد از جمعیت فعال، بیکار بوده‌اند. بر اساس این نتایج، نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است.

این آماری است که دولت آن هم با آمارهای متفاوتی که گفته می شود با معیشت روز مره مردم در تضاد هست طبق آمار،آماری که اشاره شد ، از سوی دیگر بر اساس تعاریف مرکز آمار هر فردی با یکساعت کار در هفته شاغل محسوب می شود. سوال من این است که اساساً این تعریف از کجا به وجود آمده؟ و آیا بر اساس منطق اقتصادی تعریف مناسبی برای تعیین نرخ بیکاری است؟

جدا از تبعاتی که بیکاری برای اقتصاد کشور دارد باید گفت بیکاری جوانان بدون درآمد که توانایی اداره زندگی خود را ندارند و به همین دلیل مدت زمان بیشتری به والدین خود وابسته می‌شوند فشاری را بر خانواده وارد می‌کند که این فشار برای بسیاری از خانواده‌ها، مانعی برای خروج از فقر محسوب می‌شود. این موضوع باعث طرد اجتماعی جوانان از سوی خانواده شده و در دراز مدت زمینه‌ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی از طلا‌ق، اعتیاد و بیماری‌های روانی می‌شود که سرخوردگی و تاخیر در ازدواج جوانان یکی از بدترین نوع آن است.

شواهد آماری هیچ‌گاه نمی‌توانند رابطه متقابل بین بیکاری و جرم را با قاطعیت نشان دهند و دلیل عمده این امر، آن است که این‌گونه آمارها از آغاز، ساختی سیاسی دارند تا بتوانند ناکارآمدی اقتصاد سرمایه‌داری را پنهان کنند، اما به‌هرحال شواهد کافی هم برای شناخت این واقعیت آشکار، که بیکاری مولد جرم و جنایت است، وجود دارد.

اما آنچه مهم است خواسته های جوانان از رئیس جمهور این است که باید بصورت جدی شرایط کاری و اشتغال برای جوانان را که به حد بحرانی رسیده است این مشکل و معضل را بصورت جدی رفع نمایند.

انتهای پیام/