به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آذرباخیش اعلام وصول طرح تشکیل استان آذربایجان مرزی به مرکزیت شهرستان خوی بلافاصله با واکنش منفی برخی نمایندگان آذربایجان مواجه شد. به نظر می رسد آنها مخالف تقسیم آذربایجان هستند و دغدغه اصلیشان این است که با شکلگیری استانی به مرکزیت خوی ترکیب جمعیتی و هویتی نیمه جنوبی آذربایجان غربی به هم خواهد خورد. اما به دلایل زیر موضع آنها چندان قابل دفاع نیست:

مخالفت با تقسیم آذربایجان برآمده از نگاه قوم محورانه است که به هویت قومی-فرهنگی نسبت به هویت ملی اولویت میدهد.

کسانی که دغدغه تقسیم آذربایجان را دارند باید توجه داشته باشند که آذربایجان پیش از این به شرقی و غربی و اردبیل و زنجان تقسیم شده است، همانگونه که خراسان و کردستان و … تقسیم شده اند.

این صورت از مخالفت، برآمده از ذهنیتی است که منطقِ واقعیِ گذار از دولتِ پیشامدرن- یعنی دولت مبتنی بر مرتبهها و هویتهای جدا از هم قومی و فرهنگی- به دولت مدرن را درنیافته است. دولت مدرن متشکل از شهروندان برابر و فراتر از هویتهای جدا از هم است.

صیانت از منافع ملی و تداومِ ایران نیازمندِ این تغییرِ نگرش است که مساله اصلی، حفظِ یکپارچگی و تداومِ ایران است نه ممانعت از تغییرِ تقسیماتِ اداری در درونِ ایران. دغدغه اصلی نمایندگان نیز باید اندیشیدن به فرایندِ “ادغام” (integration) همه ایرانیان با هر هویت قومی و فرهنگی و دینی و… در “ایده ایران” باشد.

مساله اصلی استان شدن یا نشدن خوی نیست بلکه ضرورتِ ادغامِ ترک و کرد و بلوچ و عرب در پیکره واحد ایران است. گویا هنوز نه ضرورت و نه منطقِ ضروری این مساله درک نشده است. فقدانِ چنین درکی نشاندهنده عدم فهم مفهومِ ملتِ سیاسی است، یعنی آنچه که آبه سی یس (Emmanuel Joseph Sieyes) در جریان انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه مطرح کرد و گویا هنوز به ذهنیت قدمایی ما راه نیافته است!

علیرضا اسمعیلزاد استادیار علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز